امروز: شنبه, ۰۱ ارديبهشت ۱۴۰۳ برابر با ۱۱ شوّال ۱۴۴۵ قمری و ۲۰ آوریل ۲۰۲۴ میلادی

آخرین نامه پس از سی و سه سال

نامه زیر را آقای حسن اخوان، برادر خبرنگار کاظم اخوان نوشته و به سایت فرارو ارسال نموده‌اند


جناب آقای دکتر ظریف
وزیر محترم امور خارجه و سردار دیپلماسی ایران
با سلام و آرزوی توفیق الهی برای همه خبرنگاران و درود بر شهدای خبرنگار

روز پدر، روز مادر، روز پرستار، روز جانبازو...؛ همه اش را دوست دارم، اما روز خبرنگار را بیشتر دوست دارم اگر چه برای من باز شدن زخم های کهنه سی و سه ساله است اما باز امیدوار می شوم سرنوشت نامعلوم برادر خبرنگارم پس از 33 سال دوباره مورد توجه قرار گیرد.

در حال و هوای روز خبرنگار گم شده ای دارم که سی و سه سال پیش در سرزمینی دیگر گم کرده ام؛ چیزی گم است؛ دور نیست؛ در همین نزدیکیست؛ اما سی و سه سال است کسی نشانه ای از او نداده و نمی دهد این سالها را که مرور می کنم می بینم نه او گم نشده است ما خود را گم کرده ایم.

جنابعالی خبر سازترین وزیر امور خارجه پس از انقلاب بوده اید و در نزد افکار عمومی تا قهرمان ملی ارتقا پیدا کرده اید کاری کردید کارستان دست مریزاد.

صدها خبرنگار از همه کشور های دنیا برای ارسال اخبار مذاکرات در وین حضور داشتند تا خبر نهایی یعنی توافق را به جهانیان اعلام کنند اما توافق بدون یک خبرنگار بود و آن خبرنگارکاظم اخوان بود، خبرنگار عکاس خبر گزاری جمهوری اسلامی ایران که 33 سال پیش به همراه احمد متوسلیان، سید محسن موسوی و تقی رستگار مقدم در حین ماموریت دیپلماتیک در لبنان توسط عوامل وابسته به رژیم صهیونیستی ربوده شد با کمال افتخار می گویم آنان برای کمک به ملت مظلوم لبنان در برابر حملات رژیم صهیونیستی به آن‌جا رفته بودند این چهار تن حماسه داران حماسه ساز بودند که در همه حضورهای تکلیفشان و درشرایط و فضا های مختلف برای ادای وظیفه بیش از حد توان خود کوشیده اند.

آنان نشانه خدا هستند، از تبار مردانی که پا به راه حق گذاشتند و خود نشانه راه شدند مومنانی که در صراط حق بر مدار ولایت پا به راه شهادت گذاشتند یادگاران خدایی که باید آنان را به یاد آورد نام آنان در تاریخ ثبت شده است کاظم برای من، بوی جهاد و شهادت و مقاومت می دهد من و او عطر انفاس قدسی عارف شهید دکترچمران را به یادگار داریم و خط عشق و شهود واقعی را از او آموختیم.

تا جگر خون ما تا دل مجنون ما تا غم افزون ما کسب کند بهتری
شکر که ما سوختیم سوختن آموختیم وز جگر افروختیم شیوه سامندری

من و برادرم همشهری امام رضا (ع)! هستیم. مشهد شهر شهادت اولین جایی که جنابعالی بعد از پایان مذاکرات نفس گیرو تلاش شبانه روزی مذاکرت تشریف آوردید.

کاظم «اخوان» برادر من و شماست روزی که برادر خبرنگارم رفت نمی دانست، که حتی یک عکس نخواهد گرفت و خبری مخابره نخواهد کرد، چرا که خودش و همراهانش خبر ساز خواهند شد تا امروز که 17 مرداد سال 1394 مصادف با روز خبرنگار است 33 سال گذشته که او خود خبر شده، خبرهایی که گاه شنیدنش جانمان را به لب می رساند و گاه روح افزا که خبری از نگار خبرساز ما باز آید می‌گویند این همه سال گذشته است و دیگر خبری نیست.

در نگاه آنها که عادت می‌کنند بی‌خبری خوش خبری نمی‌شود، بی خبری بی‌خبری است،‌ بی عملی است. چیزی است که نتیجه‌اش وضعیت امروز ما است. سالهاست داغی بر دل ما باقی است فریادی در گلو مانده و چشمانی که از انتظار خشک شده است آهن که نیست جان ما آخر دل است نمی دانید بی او چه برما گذشته و می گذرد روز خبرنگار یاد گمشده ای است که دلمان برای دیدارش پر می‌زند اما با گذشت بیش از سه دهه همچنان در برزخی خبری به سر می‌بریم و هیچکس هنوز به طور قطع ازسرنوشت او وهمرانش خبر ندارد.

در این سال‌ها به هر مسئولی برای روشن شدن و پیگیری سرنوشت او نامه نوشتیم، با مسوولین مختلف ملاقات کردیم با رسانه ها مصاحبه کردیم، اما هیچگاه پاسخ روشن و دقیقی با دلایل متقن و محکم دریافت نکردیم با پای خسته عمری از پی او دویده ام اما باید همچنان در بیم وامید زندگی کنیم تا دستی از غیب برون آید و کاری کند.

در 33 سالی که خودش یک عمر است استخوان خرد کردیم مو سپید کردیم آیا تنهایی مادری که منتظر بازگشت فرزندش هست و جان به جان آفرین تسلیم کرده را دیده اید.

قصه آشنا و ساده‌ای دارد درویدادی که 33 سال به‌طور مستقیم ما را تحت تأثیر خود قرار داد و هنوز هم با تبعات آن درگیریم و نمی‌توانیم بگوییم داستان غم انگیز آن تمام شده است. آخرین وضعیت کاظم هرچه که می خواهد باشد شهادت و یا مقاومت فرقی نمی کند کاظم چه زنده برگردد چه شهید شده باشد، شهید است فرقی نمی کند که شهید شده یا زنده باشد، هر جا هست حال خوشی دارد.

درخواست ما این است سرنوشت او و همراهانش را روشن کنید فقط در این صورت خانواده‌های چشم انتظار آنان به آرامش می‌رسند مادران و پدران این عزیزان طعم خوش آرامش خیال و پایان انتظار را نچشیدند انتظار ظاهرا کلمه ساده‌ای به نظر می‌رسد فقط باید آن را تجربه کرد تا به سختی آن پی برد.

جناب آقای دکتر ظریف همه می دانند که وقت شما ضیق است اما خواهش می کنم در برابر 132 سال سرجمع صبر و انتظار این چهار خانواده فقط سه دقیقه به حرف ما گوش دهید تعارفات و حاشیه‌ رفتن در طرح یک درخواست، زمان را هدر می‌دهد و امکان طرح آن را از بین می‌برد و حوصله شما را هم سر‌می‌برد.

من نمی دانم نظر رئیس جمهور محترم جناب آقای دکتر حسن روحانی و جنابعالی در مورد پیگیری روشن شدن سرنوشت خبرنگار و دیپلمات‌های ربوده شده ایرانی در لبنان چیست؟ چون در این دو سال در این خصوص نه از شما و نه از رئیس جمهوری نه چیزی شنیده ام و نه چیزی دیده ام حمایت از اتباع یک کشور از سوی دولت متبوع آنها امری است که به واسطه علقه تابعیت بر عهده دولت ها قرار دارد و یکی از وظایف مهم دولت در عرصه سیاست خارجی است.

اما همین جا اعلام میکنم این آخرین نا مه ای است که به مسوولین جمهوری اسلامی ایران برای روشن شدن سرنوشت برادرم می نویسم واگر نسیم امیدی نبود و شبنم شوقی آین آخرین نامه را هم به شما نمی نوشتم اما بعد ازاین نامه سکوت خواهم کرد و با لب خاموش سخن خواهم گفت می خواهم گم کنم خود را به خلوت های خاموشی.

علیرغم گذشت سی وسه سال، ده دولتی که در گذشته بر مصدر امور بوده اند و با گذشت دو سال از عمر دولت یازدهم هنوز نمی توان با قاطعیت در باره سرنوشت این عزیزان اظهار نظر نمود دولتها آمده اند و رفته اند تا کنون سیاست دولتهای پیشین در روشن نمودن سرنوشت دیپلماتهای ربوده شده ایرانی در لبنان موفق نبوده است، ضمن ارج نهادن به تمامی تلاش هایی که صورت گرفته است چنین شرایطی نه در شأن دولتمردان است و نه در شأن شهروندان ایرانی است.

آیا از دولتی که خود را دولت تدبیر و امید می نامد و رئیس دستگاه دیپلماسی اش شما هستید مثل دولتهای قبلی برای حل این مشکل سی وسه ساله نیز کاری ساخته نیست خواستن اگر با تمام وجود با بسیج همه اندامها و نیروهای روح و با قدرتی که در صمیمیت است تجلی کند اگر همه هستیمان را یک خواستن کنیم یک خواستن مطلق شویم و اگر صادقانه و سرشار از امید و یقین و ایمان بخواهیم پاسخ خویش را خواهیم گرفت.

هرگز باور نمی کردم که سال های سال همچنان زنده ماندنم به طول انجامد زیستن در برزخ مشکل است و لحظات چنان به سختی و سنگینی بر من گام می نهند و دیر می گذرند که احساس می کنم خفه می شوم چه کسی باید غم شهروندان را بخورد و برای حل مشکلات آنان تلاش کند تصور می کنم غمخواری برای ما و عزیزانمان یک مفهوم انتزاعی و ساختگی است که اساسا هویتی ندارد.

جنابعالی به خوبی نشان دادید تقدیر ما تدبیر ماست. تدبیر برای کاهش درد و رنج و امید انسانها است ما به شما به عنوان یکی از تاثیرگذارترین وزرای خارجه پس از انقلاب و مهمترین چهر ه دیپلماسی معاصر ایران برای حل معمای سرنوشت چهار شهروند ایرانی ربوده شده در سال 1361 در لبنان استمداد می طلبیم و ایمان داریم با اراده ای که در شما سراغ داریم به رنج سی و سه ساله ما پایان خواهید داد.

دفاع از حقوق شهروندان ایرانی به امنیت و منافع ملی ما برمی گردد و از حمایت افکار عمومی نیز برخوردار است. از این رو توانسته به نوعی حساسیت ملی به وجود آورد دو دهه پیش مکرر از مسئولین در خواست کردیم کمیته حقیقت یاب بین المللی تشکیل شود اما این موضوع عمدا و یا سهوا مورد تغافل قرار گرفت.

البته امسال در بیانیه وزارت خارجه به مناسبت سی وسومین سالگرد ربایش این عزیزان به تشکیل کمیته حقیت یاب اشاره شده است اگر چه صدر و ذیل این بیانیه خود دارای تناقض است اما پیگیری تشکیل این کمیته بسیارمهم است بیانیه های متعدد وزارت خارجه طی سالهای گذشته تا کنون مشکل ما را حل نکرده است.

در سه دهه گذشته فضای حمایت سیاسی در کشور ما همواره ماهیت غمبار وتراژیک داشته وزارت امور خارجه در مقام دستگاه سیاست خارجی کشور که همانند سایر دولتها متولی اصلی حمایت سیاسی از اتباع ایرانی است و وظیفه مهمی در حفظ غرور و هویت ملی اتباع ایرانی و در نهایت، آبروی اجتماعی کشور نسبت به پیگیری سرنوشت اتباع ایرانی در خارج از کشور دارد.

این وظیفه با تصویب قانون استیفای حقوق اتباع و دیپلماتهای ایرانی آسیب دیده از اقدامات دولتها ی خارجی در تاریخ بیست و ششم خرداد 1389 صورت قانونی به خود گرفت که به نوبه خود تأکید مجددی بر پیگیری وضعیت ایرانیان خارج از کشور است.

این مهم در بیانات ارزشمند مقام معظم رهبری نیز مورد تاکید قرار گرفته است مقام معظم رهبری در رهنمودهایی در دیدار با سفرای جمهوری اسلامی ایران در کشورهای اروپایی درباره اهمیت ارتباط با ایرانیان مقیم خارج فرمودند:
«به نظر من در مورد اتباع ایرانی مقیم کشورهای دیگر کمی کوتاه می آئیم یعنی آن حساسیت لازم را به خرج نمی دهیم این مساله آبروی ماست باید در این زمینه بنشینید و برنامه ریزی کنید کاری هم نداشته باشید که انقلابی است یا انقلابی نیست. فرقی نمی کند ایرانی است. در حوزه کاری خودتان هرجا مشاهده کردید که یک ایرانی مشکلی پیدا کرده که با دولت طرف است و تحت تعقیب قرارمی گیرد، آن وقت شما جدا وارد شوید. همه دیپلماسی کشور حتی بیشتر از دیپلماسی کشور را به کار بگیرند. گاهی ما مبادلات داریم. خرید و فروش داریم، دادو ستد می شود. همه اینها را بگذارید که از تبعه ی ایرانی دفاع بکنید.»

جنابعالی یک معضل دوازه ساله کشور را حل کردید پس می توانید گذشته از یک وظیفه ملی به عنوان یک وظیفه انسانی مشکل سی و سه ساله ما را حل کنید سرنوشت برادر خبرنگارم را بینی و بین الله هرچه که هست روشن به ما اعلام کنید.

آقای روحانی در زمان انتخابات ریاست جمهوری فرمودند: «مردم صداقت می خواهند» ما نیز پس از گذشت سی وسه سال فقط صداقت می خواهیم.

صبر پیمبرانه ام آخر تمام شد
ای آیت امید به فریاد من برس

مطالبم را با اظهارات سه سال پیش «حجت‎الاسلام موسی فخر روحانی» که در مقطع زمانی ربایش 4 شهروند ایرانی مسئولیت سفارت ایران در لبنان را بر عهده داشته است به پایان می برم:

«از آنجا که در عرف سیاسی حمله به یک دیپلمات و هر گونه تعرضی از این دست مفهومی کمتر از حمله و تعرض علیه یک ملت نداشته و ندارد؛ بنابر این گروگان گیری چهار دیپلمات ایرانی به معنای تعرض همه جانبه به ملت بزرگ ایران بود که طبعا قابل تحمل و تسامح نبود فقط باید عزمی در بین باشد و اشخاصی که شایستگی و لیاقت این مهم را دارند، برگزیده شوند تا این ننگ از دامان ما پاک شود. این ننگ نیست که مردانی مانند آقا محسن موسوی، احمد متوسلیان و همراهانشان سی سال اسیر اسراییل باشند؟»

مشهد الرضا -هفدهم مرداد 1394


این مطلب چقدر مفید بود ؟
 
دیدگاه

شما هم می توانید دیدگاه خود را ثبت کنید



کد امنیتی
کد جدید

تمام حقوق مادی و معنوی این پایگاه محفوظ و متعلق به شهرداری نجف آباد می باشد , هرگونه کپی و نقل قول از مطالب سايت با ذكر منبع بلامانع است.