ترانه سوگواری از آلبوم مرکز.
اجرا - تنظیم و تهیه توسط سامی یوسف
متن شعر از محی الدین ابن عربی ( ۱۱۶۵-۱۲۴۰)
موزیک: سامی یوسف
گیتار کلاسیک: جان لوتن
کارگردانی و تهیه در اندانته استدیو
سوگواری
!My father be the ransom of him for whose sake I melted with anguish
پدرم فدای آنکه از شوق در او آب شدم
!My father be the ransom of him for whose sake I died of fear
پدرم فدای آن که از هراس [جدایی اش] مُردم
The blush of shame on his cheek is the whiteness of dawn conversing with the
Redness of eve
سرخی شرم بر گونه اش همچون سپیدی سحر است که با سرخی شفق به گفت و گو نشسته است
They left me at al-Uthayl and an-Naqá
آنها مرا در الاثیل و النقع رها کردند
!Who will compose my distracted thoughts?
Who will relieve my pain?
Guide me to him
چه کسی افکار پریشان مرا آرامش می بخشد؟ چه کسی درد مرا درمان می کند؟ مرا بسوی او رهنمون شو!
?Who will ease my sorrow?
Who will help a passionate lover
چه کسی اندوه مرا تسکین خواهد کرد؟ چه کسی عاشق دلداده را یاری می کند؟
Whenever I keep secret the torments of desire
My tears betray the flame within and the sleeplessness
هر زمان که رنج اشتیاق را پنهان می سازم/ اشکهایم به شعله درون و بیخوابی ام خیانت می کنند
They left me at al-Uthayl and an-Naqá
آنها مرا در الاثیل و النقع رها کردند
‘And whenever I say, ‘Give me one look!
The answer is, ‘Thou art not hindered but for pity’s sake
هر زمان می گویم «به من نظری افکن»/ پاسخ این است که «نظر از تو دریغ نمی شود جز از سرِ دلسوزی و شفقت»
My father, my father, my father
پدرم، پدرم، پدرم
متن کامل عربی شعر محی الدین این عربی
غادروني بالأثيلِ والنَّقَّا | أسكُبُ الدّمْعَ، وأشكُو الحُرَقا |
بأبي مَن ذُبتُ فِيهِ كَمَداً | بأبي مَنْ مُتُّ مِنهُ فَرَقا |
حمرة ُ الخجلة ِ في وجنتهِ | وضحُ الصُّبحِ يناغي الشَّفقا |
قوَّضَ الصَّبرَ، وطنَّبَ الأسى | وأنا ما بينَ هذينِ لقا |
من لبثِّي، من لوجدي، دلَّني | من لحزني، من لصبٍّ عشقا |
كلما صنتُ تباريحَ الهوى | فَضَحَ الدّمعُ الجَوَى والأرَقَا |
فإذا قلتُ: هبوا لي نظرة ً! | قِيلَ ما تُمنَعُ إلاّ شَفَقا |
ما عسى تغنيكَ منهمْ نظرة ً | هي إلاَّ لمحُ برقٍ برقا |
لستُ أنسى إذ حدى الحادي بهمْ | يَطلُبُ البينَ ويَبغي الأبرَقا |
نَعَقَتْ أغرِبَة ُ البَيْنِ بِهِمْ | لا رعى اللهُ غراباً نعقا |
ما غرابُ البينِ إلاَّ جملٌ | سارَ بالأحبابِ نصَّاً عنقا |