شهید حسینعلی صفری، در پنجسالگی مادرش را از دست داد و مدتی بعد، پدرش که نیروی ژاندارمری بود، در میانسالی بر اثر ابتلا به سرطان فوت کرد.
در 18سالگی، دیپلم ریاضیاش را در تهران گرفت و چون توان تامین هزینه تحصیل در دانشگاه را نداشت و میخواست کمکخرج خانواده باشد، وارد دانشکده افسری شد و با مدرک لیسانس، در ژاندارمری شهرهایی مانند تهران، اصفهان، شیراز و آبادان خدمت کرد.
سال54، محمد برادر هجده سالهاش که جزء دانشآموزان ممتاز بود، طی تصادفی جان سپرد. چهار سال بعد و مدتی پس از پیروزی انقلاب نیز، حیدرعلی دیگر برادرش که در هفده سالگی به نیروهای ساتجا پیوسته بود، طی تصادفی فوت کرد.
حسینعلی که همیشه دنبال تهذیب نفس بود، برای حضور در هیاتهای مذهبی و کمک به محرومان، پیشقدم میشد. 2سال قبل از انقلاب، با هزینه شخصی، چاهی را در روستای جلالآباد حفر کرد و بیشتر اوقات فراغتش را به رفع و رجوع مشکلات مردم اختصاص میداد و به چهرهای محبوب در بین مردم تبدیل شد.
سال59، فرماندهی پاسگاه ژاندارمری نجفآباد را بر عهده گرفت و با شروع جنگتحمیلی، اولین دوره منظم آموزشهای نظامی را با حضور صدها نیروی داوطلب، در شمالغرب نجفآباد برگزار کرد. بلافاصله بعد از اتمام دوره، با حدود 300نیرو و از مسیری سخت و طولانی، خودش را به ذوالفقاریه آبادان رساند.
سروان حسینعلی صفری، به کمک شناختی که از منطقه داشت، جلوی پیشروی بیشتر نیروهای بعثی را گرفت و در ادامه قصد داشت، محاصرۀ آبادان را بشکند. شهید صفری، بعد از حدود سهماه حضور در منطقه و فرماندهی اقدامات شناسایی و ایذایی، شامگاه 18 دی59 در 33سالگی در تپههای «مَدَن» از نقاط استراتژیک مسلط به آبادان، به عنوان اولین شهید کادر انتظامی نجفآباد، به شهادت رسید.
چهار سال بعد در اسفند63 نیز، علی برادر کوچکتر شهید صفری، در 25 سالگی طی عملیات بدر در جزایر مجنون به شهادت رسید.
ساتجا: سازمان انقلابی تودههای جمهوری اسلامی که توسط شهید محمد منتظری بنیانگذاری شده بود و مدتی بعد با ادغام در برخی گروههای مسلح، سپاه پاسداران را بنیان گذاشتند.