شهید حسن محمدیکیا، شهریور36 در نجفآباد به دنیا آمد و مدتی بعد همراه خانواده راهی شمال کشور شد و دوران کودکی را در این خطه گذراند. حسن، کودکی آرام، پرتلاش و کمکحال خانواده در شرایط سخت بود.
از اولین سالهای تحصیل، در کنار درس، کار هم میکرد؛ از ماهیگیری گرفته تا بنّایی و کار ساختمانی. هیچگاه وقتش را به بطالت نمیگذراند و از هر فرصتی برای درس و مطالعه استفاده میکرد.
توجه ویژهای به اقامۀ نماز اول وقت، انجام مستحبات و شرکت در نماز جماعت و دعا داشت ولی اهل تظاهر و ریا نبود. بعد از گرفتن دیپلم، وارد دانشگاه افسری ارتش شد.
هنوز درسش تمام نشده بود که جنگ شروع شد و جزء یکی از اولین گروهها، در شرایطی برای اولینبار از دانشگاه به جبهه سوسنگرد اعزام شد که فقط 3روز از ازدواجش میگذشت.
میگفت هدفش از حضور در جبهه، اطاعت از فرمان حضرتامام و حراست از اسلام و مملکت است. حضورش در جبهههای مختلف، ادامه داشت و در کنار این اعزامها، به نیازمندان هم کمک میکرد و در سختترین شرایط، همیشه به خدا توکل داشت.
در نهایت امیر حسن محمدیکیا، به عنوان یک افسر ارتشی شجاع، در دومین روز مرداد66 در جایگاه فرماندهی گردان پیاده348 ارتش، طی عملیات نصر6 در 30سالگی در منطقۀ میمک به شهادت رسید.
منتخبی از وصیتنامه شهید: «به كمك مظلومان و فقرا بشتابيد و دست دهنده داشته باشيد. همواره به ياد خدا باشيد و در تمام امور خدا را ناظر بر اعمال خود بدانيد و تنها به او توكل كنيد. مرگ را زياد ياد كنيد كه به اين دنيا دلبستگي پيدا نكنيد تا هر لحظه آمادۀ پذيرش مرگ باشيد و به مقامات دنيايي دلخوش نباشيد كه دوام ندارد. هيچگاه عمر را بيهوده تلف ننمائيد كه هنگام عبور از (پل) صراط از نعمت عمر از شما سوال ميشود كه عمرتان را چگونه گذرانديد؟
حقوق مردم را به آنان برگردانيد كه قابل بخشش نيست و اگر حقي از كسي بر شما باشد، در آخرت متحمل زيانهاي جبرانناپذيري خواهيد شد.»
نثار روح همه شهدا فاتحه و صلوات