بهمن 1330 در نجفآباد به دنیا آمد. پدرش از معتمدان محل بود. درسش را تا دیپلم تجربی ادامه داد و کنارش، کارهای کشاورزی و صنعتی را دنبال کرد. زیاد کتاب میخواند و همیشه قرآنی همراه داشت.
بیشتر اوقات، نمازش را به جماعت در مسجد میخواند. از 17 تا 24سالگی در کارخانه ریسندگی نجفآباد کار کرد و با فعال شدن مبارزات انقلابی، مشغول پخش اعلامیهها و نوارهای حضرتامام شد. موقع بازگشت حضرت امام به کشور، رفت تهران و سال58 وارد سپاه شد. مدتی مربی سلاحهای نیمهسنگین در مرکز آموزش نجفآباد بود و در مقاطعی فرماندهی سپاه سمیرم و نطنز را بر عهده گرفت و با اشرار، قاچاقچیان موادمخدر و قاچاق کالا مقابله کرد.
مدتی هم به عنوان نگهبان، در کنار دانشجویان پیرو خط امام در سفارت سابق آمریکا فعالیت داشت و مدتی پس از شروع جنگ، با تعدادی از نیروها راهی سرپلذهاب شد.
عاشق بسیجیها بود و به معنویتشان توجه داشت. عزای امامحسین را مایۀ برکت میدانست و به خاطر حسنخلق، جذابیت کلام و صداقتی که داشت، بین همه محبوب بود. بیشتر کار میکرد تا شعار بدهد، کارهاییش را به دوش بقیه نمیانداخت و همیشه، سختترین بخشِ کار را قبول میکرد.
طی عملیات اللهاکبر در ارتفاعات بازیدراز، نیروهای گردانش، 2روز پشت سر هم حملات دشمن را دفع کردند و خیلی از آنها شهید شدند. برای هدایت نیروهایش، شجاعانه و زیر دید و تیر دشمن، در طول خط تردد میکرد و پس از عقبنشینی نیروهایش، با اصابت گلولهای زخمی شد و 16شهریور60 در 30سالگی در راه بیمارستان تبریز، به شهادت رسید.