غلامحسین احمدی، مهر1302 در خانوادهای متوسط به دنیا آمد و از کودکی به دلیل مشکلات مالی، در خانهای مشغول به کار شد. صاحبخانه که مدیر مدرسه بود، کمکش داد تا ششم ابتدایی درس بخواند ولی بعد از آن، به دلیل تشدید مشکلات اقتصادی، تحصیل را ادامه نداد.
بیماری پدر و نابینا شدن او، وضعیت خانواده را سختتر از گذشته کرد و غلامحسین تلاشش برای کمک به معیشت خانواده را بیشتر کرد. سال 1322 کارمند رسمی آموزش و پرورش شهرستان نجفآباد شد و در شهرهای مختلف خدمت کرد.
همه، او را به ادب، خوشخلقی، احترام به اربابرجوع، سادهزیستی، تواضع، مردمداری و اهتمام به حل مشکلات مردم و اقوام میشناختند. گاهی شده بود با اینکه خودش 4دختر و 2پسر داشت، بیشتر حقوقش را صرف حل مشکلات دیگران میکرد.
به روضه امامحسین علاقۀ خاصی داشت و هر سال، حداقل یک دهه روضه در خانهاش برگزار میکرد. بهترین اوضاع روحیاش، موقعی بود که پای روضه و مداحی مینشست.
اوایل سال57 بازنشسته شد ولی به درخواست اداره، کارش را ادامه داد. عصر عاشورای آنسال مجسمه شاه از میدان مرکزی نجفآباد پایین کشیده شد و روزهای بعد، مزدوران و عوامل رژیم، شهر را به تلافی این اقدام به خاک و خون کشیدند.
22آذر57 غلامحسین در جریان همین حملات به شهر، در محل کارش تیر خورد و به شدت زخمی شد و چند روز بعد با وجود انجام چندین عمل جراحی، در 55 سالگی به عنوان اولین کارمند شهید نجفآباد، در یکی از بیمارستانهای اصفهان به شهادت رسید.